معراجم و دوری بابایی
در روزهایی که با نبود بابایی سر میکنم بعضی اوقات احساس میکنم گریه هات بخاطر بابایی هست وبا زبون بی زبونی میگی دلت براش تنگ شده وبغض گلوی منو میگیره و اشکم سرازیر میشه اخه٢٠ روزه بابایی رفته ولی دیگه مامانی غصه نخور تو این هفته میاد اونم دلش برات پر میکشه ولی بخاطر کارش نمیتونه کاری بکنه انشالاه تصمیم داره یه کم که شمابزرگ شدی و مامانی تنها بتونه تر وخشکت کنه ما را ببره وتصمیمش جدی اگه اینجوری نشه من و بابایی دق میکنیم بسه دیگه ٣ساله که داریم دوری هم دیگه رو تحمل میکنیم دیگه با وجود معراج نازنین سخته و سختیش غیر قابل گفتنه
به امید روزی که همه مامان وباباها ونینی های نازنینشون در کنار هم باشند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی