هفته 30
سلام به خانوم گلی
مامانی بخاطر این بهت گفتم خانومی چون دارم هر روز بزرگ شدنت رو احساس میکنم .صبح بابایی اومده بود کنار من و دستش رو شکمم گذاشت شما هم یه لگد جانانه ای زدی ٢تاییمون تعجب کردیم و کلی خندیدیم فدات بشم مامانی
مامانی هر شب هنگام خواب یه دور بارداری و اخر بارداری که چه اتفاقی میافته رو مرور میکنم یه کم نگرانم که چی میشه من نمیدونم چی در انتظارمه زایمانم کی میشه و.......انشالاه همه چی به سلامتی طی میشه و با خودم میگم من که اولین نفر نیستم که میخواد زایمان کنه خدا بزرگه
مامانی دعا کن برا هر دومون که بسلامتی این چند هفته باقی مانده رو به بهترین وجه طی کنیم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی