بدون عنوان
سلام مامانی چیکار میکنی چه خبرا
دیشب رفتیم خونه مادربزرگ من مهمونی یعنی افطاری خیلی خوش گذشت ولی اخراش من دیگه خسته شدم فکر کنم تو خسته شده بودی ولی در کل شب خوبی بود
فردا هم نوبت دکتر دارم نمیدونم چی میشه ولی کاش هرچه زودتر میرفتم ببینم چی میگه....
مامانی خوشبختانه هنوز ویار ندارم ولی یه خرده کم خواب شدم خیلیم گرمم میشه انگار اتیش گرفتم ولی من همه اینارو به خاطر دیدنه گلم تحمل میکنم فدات شم عزیزم بابایی هم سلام میرسونه و اینجور که معلومه خودشو برات میکشه از بس دوست داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی